Love In The World
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 5 بهمن 1389برچسب:پيرمرد, توسط Reza |

يه مرد ۸۰ ساله ميره پيش دكترش براي چك آپ. دكتر ازش در مورد وضعيت فعليش مي پرسه و پيرمرد با غرور جواب ميده:

هيچوقت به اين خوبي نبودم. تازگيا با يه دختر ۲۵ ساله ازدواج كردم و حالا باردار شده و كم كم داره موقع زايمانش ميرسه. نظرت چيه دكتر؟

دكتر چند لحظه فكر ميكنه و ميگه: خب… بذار يه داستان برات تعريف كنم. من يه نفر رو مي شناسم كه شكارچي ماهريه. اون هيچوقت تابستونا رو براي شكار كردن از دست نميده. يه روز كه مي خواسته بره شكار از بس عجله داشته اشتباهي چترش رو به جاي تفنگش بر ميداره و ميره توي جنگل. همينطور كه ميرفته جلو يهو از پشت درختها يه پلنگ وحشي ظاهر ميشه و مياد به طرفش. شكارچي چتر رو به طرف پلنگ نشونه مي گيره و ….. بنگ! پلنگ كشته ميشه و ميفته روي زمين!

پيرمرد با حيرت ميگه: اين امكان نداره! حتماً يه نفر ديگه پلنگ رو با تير زده!

دكتر يه لبخند ميزنه و ميگه: دقيقاً منظور منم همين بود!



نظرات شما عزیزان:

نازي
ساعت15:13---2 اسفند 1389
خيلي وب خوبي داري سرگرم كنندست ولي من همه ي داستان هاو...خوندم ميشه بازم داستان بذاريپاسخ:البته

نازي
ساعت14:47---2 اسفند 1389
واقعيتهپاسخ:کاملا..:D

نیما
ساعت21:29---12 بهمن 1389
زیاد معنیشو نفهمیدم.ولی به نظر خیلی باحال بود!!!!!!!

maral
ساعت15:17---5 بهمن 1389
salam doste aziz webe khobi dari ye sari be webam bezan dastane zendegiye talkhi ke dashtamo neveshtam bekhon va nazareto bego

aboalfazl
ساعت15:16---5 بهمن 1389
سلام دوسته عزیز...











ممنون خیلی جالب بود.











به منم سر بزن.آپم
پاسخ:چشم حتما


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.